خدایاشکرت.....

از صبح داشتم تحقیق مینوشتم بعد از نهار و شستن ظرفها گفتم یه ذره استراحت کنم و بعدش بشینم بخونم اومدیم خونه دایی منم کتابمو اوردم

گفتم بزار یه سر و سامونی به این وبلاگ بدم بعد با خیال راحت بشینم بخونم.

من رفتم 

الهی به امید تو

دینی یازدهم تموم شد بعدازظهر ان شاالله مرور 

ریاضی 3 هم خوندم و تستاشم زدم

بعدازظهر هم فیزیک مرور

بعد دوباره ادبیات دلبند که باید بخونمش حفظ کردن لغات و تاریخ ادبیات املاهاشون با دستور زبان و نگارش

و اگه فرصتی موند که ایشالا میمونه تفسیر و خالی کردن حافظه گوشیم که دیوونم کرده .

فیلمه مورد علاقمو دیدم لحظه گرگ و میش

بعد هم تفسیر پنج تا ایه اول رو تمرین کردم

واقعا نمیدونستم قبول میشم و الان به فکر مسابقم خدایا رتبه هم نمیخوام فقط یه ارائه خوب داشته باشم .ان شاالله.

برم ببینم دیگه میتونم چی بخونم

بسته دارع نفس های اخرشو میکشه

الهی به امید تو

آرایه های ادبی رو دیگه کامل خوندم و ان شاالله که یادم بمونه بعد نشستم سر واژه های املایی و ادامه تستاشو زدم

اصلا موندم تکلیف چیه

میخواستم ثبت نام کنم اما گفتن شنبه مشاور میاد مدرسه گفتم بزار صحبتای اونم گوش کنم یه وقت اشتباه نکنم.

قراره به امید خدا واسه ریاضی و زبان ثبت نام کنم کنکور خودمون هم که هنوز دفترچش نیومده و البته اگه بشه یکی از رشته های بدون کنکور یکی از دانشگاه های نزدیک هم ثبت نام کنم.

گیج شدما.

اخه بگو دختر چه خبره.

ولی خب معلمامون هم اینو گفتن

ان شاالله هرچی خیره پیش بیاد.

آمین

الهی به امید تو.

سلام

بعداز مدتی اومدم بالاخره حوصله نوشتن نداشتم

مسابقه تفسیر بعد از اینکه اول شدم رفتم برا مرحله بعدی

اونجا سوم شدم خیلی هم خوش گذشت خداروشکر

جایزه هم گرفتم یه تابلو که یه بشقاب میناکاریه

خدایا ممنون که کمکم کردی

کنکور هم که خداروشکر به خوبی داره پیش میره 

طبق برنامه یه ربع دیگه باید عربی بخونم 

صدای ترقه میاد

چهارشنبه سوری

عید هم اومد

چه زود گذشت

خداروشکر